عين گفتگو با مجله آبادي (نشريه مطالعات و تحقيقات شهرسازي و معماري)/ سال اول / شماره دوم/ پاييز 1370
در زمان تصدي رياست دانشكده معماري و شهرسازي دانشگاه علم و صنعت ايران
9
مجله كانون(فصلنامه كانون مهندسان معمار دانشگاه تهران)/ شماره4 / تابستان 1378

دروازه آسيا، معبر راه ابريشم، مهبط اديان آسماني، چهارراه تمدن‌هاي بزرگ، و بالاخره اهميت استراتژيك سرزميني، نسيم حيات بخش فرهنگ‌ها را همراه تهاجمات و ايلغارهاي ويرانساز، از منطقه‌اي از جهان عبور داده كه هرگز آرام نگرفته، كوچك و بزرگ شده، قبض و بسط يافته، فرياد برآورده و خاموش شده اما همواره وجود داشته. گاه سرزمين آريايي‌ها، گاه ماد، گاه پارس و بالاخره ايران ناميده شده، اما همواره وحدت فرهنگي خود را حفظ كرده است.
مجله علمي معماري و شهرسازي، دوره ششم/ شماره8 و9 / بهمن - اسفند 1375 و فروردين- ارديبهشت 1376

به نظر من اين بحث، پنج سر فصل اصلي دارد. اشاره شد از «برنامه» آموزشي نيز نام بردند. من مي‌خواهم در همين رديف در كنار برنامه، شيوه آموزشي را هم اضافه كنم، كه در حقيقت به پنج سرفصل اصلي مي‌رسيم. منتها در مورد سئوالي كه ايشان مطرح كردند و شايد مقدمه بحث باشد، صحبتي نشد. معماري واقعاً چيست؟ علم است، هنر است، فن است، چه هست؟ آيا همانطور كه در رشته‌هاي علمي و فني ارزيابي و قضاوت مي‌كنيم، مي‌توانيم در معماري نيز الگوبرداري، قضاوت و بحث كنيم؟ يا شايد معماري شبيه ساير رشته‌هاي هنري، يا رشته‌هاي تجربي است؟ به كدام يك از اين‌ها نزديك‌تر است يا اصلاً ماهيت جداگانه‌اي داردكه ايجاب مي‌كند دانشكده‌ها و مدارس مربوط به اين رشته، مبتني بر آن نظام جداگانه‌اي اتخاذ كنند؟
7
متن سخنراني ايراد شده در نگارخانۀ دانشكدۀ هنرهاي تجسمي پرديس هنرهاي زيباي دانشگاه تهران، به تاريخ 11 ارديبهشت 1396.
6
چند ‎ماه از اكران خصوصي فيلم سيانور در محل نشريه چشم‎انداز ايران مي‎گذرد. پيش از آن فيلم مصدق را در همان محل ديده بودم. پس از آن، نشريه رمز عبور ويژه‌نامه‌اي درباره سازمان مجاهدين خلق ايران به نام «منافقين بدون سانسور» منتشر كرد. اين‎ها همه موجب بيداري خاطرات و بازخواني گذشته‎ها شد. شايد براي نسل جوان و حتي ميانسالان، آن‎ها كه در دهه پنجاه و حتي چهل به بعد پا به هستي خاكي گذاشته‌اند آن وقايع نيز همچون وقايع بسيار گذشته كه به صفحات تاريخ سپرده شده‎اند، موجد هيجان و احساس خاصي نباشند. رويدادهايي نظير ساير رويدادهاي تاريخي. اما براي نسل من داستان چيز ديگري است.
«خلاصه سخنراني ايراد شده در ارديبهشت 1390 در مؤسسه رحمان كه عيناً از پيش‎شماره پنجم تابستان 1391 نشريه داخلي اين مؤسسه برداشت شده است».

در ابتدا سخني از ارنست فيشر بيان مي‎كنم كه نشان دهنده عمق تأثير هنر بر فرد و جامعه است: «هنر مي‎تواند انسان را از حالت چندپارگي تا حالت موجودي جامع و كامل، ارتقا دهد. هنر به بشر توان درك واقعيت را مي‎بخشد و نه تنها در تحمل واقعيت او را ياري مي‎كند، بلكه براي انساني‎تر و شايسته‎تر كردن آن به انسان عزمي راسخ ارزاني مي‎دارد. هنر خود واقعيتي اجتماعي است».
4
مقاله منتشر شده در شماره ششم دي‎ماه 1378 خبرنامه كانون مهندسان معمار دانشگاه تهران به مناسبت برگزاري مسابقه سراسري اسكيس با شركت دويست و پنجاه تن از دانشجويان دانشگاه‎هاي مختلف كشور همچون: تهران، تبريز، اصفهان، مشهد و... در زماني‎كه در دوره اول و دوم تأسيس آن سرپرست آموزش‎هاي كانون بودم.

از چه هنگام، چرا، چگونه و طي چه روندي برنامه اسكيس از نظام آموزش معماري ايران حذف شد. به درستي برايم روشن نيست. با اين حال از برخي تحولات جهاني كه در پي بي توجهي به اسكيس- و به طور كلي از رونق افتادن نظام آتليه‎اي مؤثر بود اطلاع دارم. از جمله اين را مي‎دانيم كه در پي تظاهرات دانشجويي ماه مه 1368 فرانسه كه تمامي پايتخت‎هاي اروپا به ويژه پاريس را به لرزه درآود، در نظام آموزشي فرانسه تغييراتي روي داد. نظام آموزشي يكصد ساله مدرسه هنرهاي زيباي پاريس (بوزار) كه رشته معماري بخش مهمي از آن بود نيز دستخوش دگرگوني شد. انگيزه اصلي اين تجديد نظرها قبل از آنكه ايجاد تحرك و تحول در نظام آموزشي باشد جنبه سياسي داشت. از اين رو روند اصلاحات نظام آموزشي از اعتدال خارج شد. روند تجديد نظر در رويكردهاي شكل گرا
3
در شماره ويژه آذرماه نود مجله همشهري معماري، گفتگويي از اينجانب منتشر گرديد كه در آن به نقد آموزش معماري در دانشگاهها و سيستم آموزشي ايران پرداختم. براي خواندن اين گفتگو، به ادامه مطلب رفته و فايل مربوطه را دانلود نمائيد.
2
در شماره آبان ماه 90 مجله همشهري معماري، نوشته اي در ارتباط با مجتمع سبز گلاب دره چاپ گرديد. براي مطالعه اين نوشته مي توانيد به ادامه مطلب رفته و فايل مربوطه را دانلود نمائيد.
1
اين نوشته در روزنامه وقايع اتفاقيه به تاريخ 1383/02/27 منتشر گرديده است.

تا هنگامي كه فيلم «مارمولك» را نديده بودم با اين همه سر و صدا و قيل و قال عليه «مارمولك» گمان مي‎كردم واقعاً توهيني به روحانيت روا داشته شده است و اين همه از اين جهت باعث شگفتي مي‎بود كه چگونه در چنين فيلمي در نظام سياسي‎اي كه در رأس آن بلكه در رئوس آن مدت بيست و پنج سال است روحانيت قرار داشته مي‎تواند مجوز پخش بگيرد.

آن هم از وزارت ارشادي كه نه تنها وزيرش ضد روحاني نيست بلكه تجربه چند ساله بحران‎هايي اينگونه را پشت سر گذرانيده و احتمالاً مايل نيست وارد بحراني ديگر شود.
۱۲۳