متن سخنراني ايراد شده در سيزدهمين نشست مركز پژوهش توسعه اجتماعي آفرينش در تاريخ 25 مهر 1398:

خوشحالم كه در اين مكان شريف و در خدمت سروران ارجمند دانشگاهي هستم و اميدوارم كه بتوانم مبادلهاي با شما داشته باشم در مورد كاري كه سالها پيش انجام شده و اكنون هم در قالب كتاب در دست چاپ است. زماني كه دكتر بهشتي اين پيشنهاد را دادند؛ من عرض كردم، حرف تازهاي ندارم كه بگويم. ولي ايشان گفتند كه جلسات ما بيشتر گفتگو و مبادله آرا و نظريات است و به نظر من همين هم بسيار عالي است. خودم فكر ميكردم نظريه جديدي ندارم كه به شما بگويم. من از موضع يك معمار – شهرساز وارد اين مسئله ميشوم و در آنجاست كه ميتوانم حرفي داشته باشم اما در زمينه سياست و اقتصاد و فلسفه و... شاگرد دوستان هستم. در ابتدامن يك مقدمه عرض ميكنم.

آنچه كه ميخواهم خدمتتان عرض كنم در باب سير برخورد بشر با طبيعت در مساله ساخت و سازهاي فضايي و در واقع در سكونتگاههاست. در اين سير بشر اكنون در سومين مرحله قرار دارد. ابتدا مرحله غريزي بود، مرحله بعد مرحله الگو و آيين بود و بعد از آن هم انديشه آزاد بوده است. اين سه مرحله را من
در حال ترجمه آخرين كتاب امين مألوف نويسنده مشهور و بزرگ لبناني فرانسوي هستم. از او كه مقيم فرانسه است و به اين زبان قلم ميزند تاكنون چند كتاب از جمله سمرقند، روشنايي، صخرههاي تانيوس و ... به فارسي ترجمه و منتشر شده، برنده جايزه ادبي و عضو افتخاري آكادمي فرانسه است.

در اين كتاب به بهانه خاطرات دوران كودكي و روايات پيشينيان با نثري روان و شيرين دغدغه خود از بحران كنوني كه تمام تمدنهاي زيستكره را در بر گرفته و دلايل آن را در لحظاتي سرنوشت ساز طي يكصد سال گذشته جستجو كرده، بيان كرده است. نام كتاب «غرق شدن تمدنها» است. كه در آن فاجعه نهايي سراسري را دور از انتظار نميدانند. از خود ميپرسد. چگونه چنين شد؟ مصر و لبنان و ساير كشورهاي مرفه منطقه تاريخي موسوم به «سرزمين روشنايي» چرا دچار اين وضعيت ترحم انگيز شدند؟ آن مردم مهربان، با آن طبيعت حاصلخيز، ميوهها و روييدنيهاي مطبوع و معطر، زندگي مسالمت آميزِ اقوام و اديان در كنار يكديگر. چه شد كه اين همه ويران شد؟ چرا؟ چرا؟ و افسوس!! او به جد باور دارد كه اگر اين منطقه دستخوش توطئه و آشوب نميشد. بشريت اكنون وضع بهتري داشت. اين يك نظريه م