هستي شيء، وحدت و بي كرانگي وجود
تاریخ انتشار: 22 فروردین 1393
1
ماركس نظر جالبي در مورد ذات اشياء دارد. او مفهوم واژههايي را كه در هالهاي از رمز و راز پيچيده شدهاند رمز گشايي ميكند. گرچه اين نوع رمزگشايي مورد قبول بعضي از فيلسوفان ايدهآليست نيست. زيرا آنها همچون بسياري از مردم گرايشي نيرومند به سوي ابهام و رازورزي دارند. در رازپردازي جاذبهاي از جنس اوهام و ابهام هست كه با توهمزدايي از بين ميرود. شيي توهمزدايي شده قابليت معناهاي مختلف را از دست ميدهد، از پرده زار بيرون ميافتد، روشن، قابل فهم و عادي شده همچون همه چيزهاي روزمره زندگي عادي و پيش پا افتاده به نظر ميآيد. به اين ترتيب جاذبه كشف و شهودي خود را از دست ميدهد.
براي مطلب كامل، لطفا فايل زير را دانلود نمائيد.