انتخابات ایران و سیاست عدم خشونت
تاریخ انتشار: 27 شهریور 1392
2
سرانجام حسن روحانی در دور اول انتخابات پیروز شد. خبری حیرت انگیز همچون سایر اخبار حیرت انگیزی که ایرانیان به آن عادت دارند و همواره مترصد وقایع غیرقابل انتظار به سر میبرند. مردمی که نه تنها همواره خود را بلکه جهانیان را نیز قافلگیر کرده اند. ایران در دوسده اخیر پیشرو حرکتهای اصلاح طلبانه و انقلابی و فرهنگی در منطقه بوده: نهضت مشروطیت، جنبش ملی شدن صنعت نفت، انقلاب توده ای بهمن 1357، موج انتخاباتی دوم خرداد 1376، جنبش گسترده انتخاباتی 1388، جنبش اعتراضی 1388 که به نوبه خود پیامد جنبشهای قبلی بود. درانقلاب 1357 رسانه های خارجی ایران را کشوری زلزله خیز نام نهادند نه فقط زلزله ژئوفیزیکی بلکه زلزله های اجتماعی که باعث میشود هرچند دهه یک بار نام ایران در رسانه های خارجی در صدر اخبار جهان قرار گیرد. گفته میشود ایرانیان بیشترین شاه کشی و شاهان ایران بیشترین رعیت کشی را در طول تاریخ داشته اند. منار کله از انحصارهای نظام های استبدادی در ایران است. شاه عباس کبیر که خیلی ها به او افتخار میکنند یکی از سفاک ترین پادشاهان جهان است. دوران طولانی استبداد تاریخی عنصر ایرانی را مستبد و استبداد پذیر کرده است. خود مداری واژه ای است که پژوهشگران ایرانی که در دو دهه اخیر به دنبال رمز و راز عقب ماندگی ما بوده اند برای توصیف روحیه ی تاریخی ما مناسب دیده اند.
با این حال به نظر می آید طی دو دهه اخیر تحولی اساسی در روحیه و فرهنگ ایرانیان به خصوص جوانان در حال جوانه زدن است. تحول عبور از خشونت به سوی مقاومت مدنی توام با صلح و آشتی. با این خوانش از وضعیت اجتماعی ایران درود گفتن بر گاندی و آهیمسا (عدم خشونت) و ساتیاگراها (عشق و حقیقت) ی او بی مناسبت نیست. شاید این گفتار بر انقلابیون سنتی که نگارنده در گذشته خود جزیی از آن بوده خوش نیاید، با این حال دوران برآمدن صلح از لوله تفنگ و آنتاگونیسم (آشتی ناپذیری) انقلابی – دست کم در وضعیت حاضر ایران و جهان- سپری شده است. اگر نگارنده بتواند تصویری از بعضی صحنه های اجتماعی ایران دررابطه با انتخابات در یک سال گذشته ارایه دهد شاید درک دو گزاره فوق الذکر آسان شود: اول- حیرت انگیز بودن کنش انتخاباتی اخیر. دوم- استقبال و فهم عمیق جوانان ایرانی از رویکرد عدم خشونت. از یک سال پیش از انتخابات وضعیت به شکل زیر بود.
1- اجرای طرح جامع پیشگیری از بحران در زمان انتخابات و مهندسی آن به اشکال زیر:
- رصد و شنود گسترده تحرکات سیاسی معترضین و منتقدین سیاسی و ممانعت از تشکیل هرگونه اجتماع حتی برگزاری مراسم تحریم و سالگرد و جلسات و محفلهای علمی، هنری و ادبی. تعطیلی فعالیت های اقتصادی و شغلی و شبکه های اجتماعی حتی کافی شاپها و فیسبوکهای مورد سوء ظن. این اقدامات پیشگیرانه چنان بود که گاهی احساس زندگی در وضعیت حکومت نظامی بی دلیل نبود. به عنوان یکی از هزاران نمونه می توان از اجبار بازماندگان شادروانان مهندس عزت الله و هاله سحابی به اعلام آگهی عدم برگزاری مراسم سالگرد در روزنامه ها یاد کرد.
- بعد از تعطیلات عید نوروز با اعلام تغییرات در جداول درسی و امتحانات پایان نیمسال، دانشگاهها به کلی از دانشجو تخلیه شده بود. با وجودآنکه سعی شده بود با برنامه هفته «حرکت» آموزش عالی و همچنین انواع ترفندهای تبلیغاتی، دانشگاه و دانشجو از حالت رخوت خارج شود باز انگار خاک مرده در دانشگاهها پاشیده بودند. داخل و بیرون ساختمان دانشکده ها حالت ایام تعطیلات تابستان را پیدا کرده بود.
- نیروهای امنیتی و انتظامی پی در پی نسبت به اهداف و نیات بدخواهان و توطعه گران هشدار میدادند.
- اعلام مسدود شدن مرزهای زمینی در روز انتخابات.
- هشدارهای پی در پی مسئولین و مقامات امنیتی و انتظامی نسبت به احتمال وقوع «فتنه»ای بزرگ تر از سال 1388.
- اعلام نامزدی هاشمی رفسنجانی شور و نشاط بسیاری در میان مردم ایجاد کرد از بازار تهران و شهرستانها گرفته تا روستاها و مناطق اقلیت های قومی همچون کردستان.
- عدم پذیرش هاشمی آب سردی بود بر هیجانات مردم. از گرمی بازار انتخابات به شدت کاسته شد. شهرهای ایران به خصوص تهران به هیچ وجه چهره انتخاباتی نداشت. در معدود میادین اصلی این طرف و آن طرف تبلیغاتی به نفع بعضی نامزدها و بیش از همه به نفع قالیباف مشاهده میشد.
- حزب و تشکیلاتی وجود نداشت و اگرهم وجود داشت فعالیت چشمگیری نداشتند. تقریبا همه نوع فعالیتها نزدیک به درجه صفر بود.
- در محافل خانوادگی هنوز کسی نمیدانست رای خواهد داد یا نه و به نفع چه کسی. عدم تمایل به مشارکت، یاس و شک و تردید در همه جا و همه زمینه ها موج میزد. اعتمادی به هیچ یک از نامزدها وجود نداشت.
- ترس از مهندسی شدن انتخابات و بیرون آوردن نام نامزد مورد نظر از صندوقها در همه جا وجود داشت.
- تصور میرفت دیگر کار ایران تمام است. بگذریم که این وضعیت موجب خوشحالی بعضی ها هم بود: کسانی که پیرو فلسفه «هرچه بدتربهتر» هستند. به نظر می آمد آخرین فرصت برای نجات ایران از سقوط در سیاه چاله ای که در انتظار اوست از دست رفته است.
- تا روز سه شنبه هیچ بارقه ای از مشارکت جدی نه در میان مردم کوچه و بازار و نه در میان دانشجویان دیده نمیشد.
- بعضی سازمانهای سیاسی و شخصیت ها مشارکت در انتخابات را یا تحریم کرده و یا عدم تمایل خود به رای دادن را اعلام کرده بودند.
- حتی در بعضی محافل اصلاح طلبان صحبت از این بود که به عارف و روحانی امکان برگزیده شدن داده نمیشود. با این حال اگرهشت میلیون رای هم بیاورند نتایج مطلوبی خواهد داشت و راضی کننده خواهد بود.
حاصل سخن
بار دیگر مردم ایران بدون رهبر، بدون حزب، بدون تشکل سیاسی، به صورت یکپارچه حرف خود را زدند. بار دیگر بنابر نوشته سرمقاله روزنامه لوموند فرانسه مردم ایران با رشد فکری و بلوغ سیاسی خود جهانیان را چون همیشه حیرت زده و غافلگیر کردند. رفتار اخیر ایرانیان حاکی از چند واقعیت است:
1- جامعه ایران –دست کم روشنفکران و تحصیلکردگان طبقه متوسط- با خشونت، نفرت و قهر انقلابی در حال حاضرمیانه ای ندارند.
2- در ایران امروز راه عدم خشونت (آهیمسا) و عشق و حقیقت (ساتیاگراها) زمینه زیادی برای پیشبرد امور اجتماعی به ویژه در میان جوانان دارد.
3- باوجود اجرای طرح جامع بازدارندگی توسط نهادهای انتظامی و امنیتی از یک سال پیش از انتخابات پیدایش غافلگیرانه ی رای به روحانی حاکی از واقعیتهای زیر بود:
- عدم کارایی یا کارایی ضعیف تمهیدات بازدارنده
- عدم کارایی تبلیغات رسانه ای رسمی و دربرابر آن کارایی موثر رسانه های آزاد و شبکه های اجتماعی و رسانه های محفلی
منتشر شده در شماره 80 دو ماهنامه چشم انداز ایران - ویژه مرداد 92