درباره شهرسازي و اصلاحات، منتشر شده در شماره 19، آذر 1379، ماهنامه پژوهشي، آموزشي برنامهريزي و مديريت شهري.
در ميزگرد «شهرسازي و اصلاحات» كه به همت كميته فرهنگي- اجتماعي جامعه مهندسان شهرساز و با همكاري ماهنامه شهرداريها تدارك ديده شده است و چكيده بحثهاي مطرح شده در آن را در ذيل ميخوانيد، سعي شده است با استفاده از نظرات متخصصان حوزه شهرسازي، محورهاي ذيل مورد بررسي و دقت نظر قرار گيرد. بحث «شهرسازي و اصلاحات» در قالب موضوعات ذيل در اين ميزگرد مورد كنكاش قرار گرفته است:
- بستر تاريخي اصلاحات در شهرسازي پس از انقلاب اسلامي.
- لزوم اصلاحات در شهرسازي.
- استراتژيها و راهكارهاي اصلاحات در شهرسازي.
شهرسازي و اصلاحات
به نظر من ما قبل از بحث اصلاحات شهرسازي بايد به اصلاحات در شهر بپردازيم. شهرسازي بخشي از اصلاحاتي است كه در شهرها اعمال ميشود و به آنها نياز داريم. من معتقدم نميتوان «شهر بسامان» داشت وقتيكه «جامعه بسامان» نداريم! شهر آينه مدنيت است. پس بايد ديد گرههاي اصلي در جامعه چيست و چه تحولي در جامعه بايد اتفاق بيافتد كه منجر به استقرار فرايندي شود تا در آن بتوان شهرسازي خوب و شهر خوب داشت.
يكي از مهمترين معضلات ما در جامعه شهري، دوران گذاري است كه در آن به سر ميبريم. ما به لحاظ سخت افزاري در صنعت، تأسيسات و بعضي از نهادهاي اجتماعي به تجهيزات مدرن مجهز شدهايم، اما به لحاظ نگرش و دانش اجتماعي به تحولات و نيازهاي دوران مدرن مجهز نشدهايم!
بحث ديگري كه بايد مطرح شود، اصلاح روحيه تاريخي عدم مشاركت است. روحيه عدم مشاركت، يكي از بازماندههاي جامعه روستايي فئودالي است و بدون ترديد تا اين روحيه اصلاح نشود، ما وارد دوره زندگي شهري و شهر بسامان نخواهيم شد. براين اساس نهادها و مؤسسات متولي شهر و شهرسازي، چارهاي جز اين ندارند كه بخشي از اقدامات خود را معطوف به رشد فرهنگ عمومي در زمينه شهر و شهروندي كنند.
يكي ديگر از بحثهايي كه بايد در روند اصلاحات به آن توجه كرد و قبلاً هم به آن شاره شد، ساماندهي و توانمند كردن ساختار دستگاههاي مربوط به شهر و شهرسازي است. ممكن است طرحهاي مناسبي از دست و مغز شهرسازان صادر شود، اما تا زماني كه شهرداريها صاحب توان و تشكيلات كافي و توسعه يافته براي اجراي اين طرحها نباشند، نميتوان شهر خوب داشت، اگر چه ممكن است نقشههاي خوبي ترسيم كرده باشيم.
در شهرهاي ما- كه جمعيت نسبتاً بالايي هم دارند و شوراها رابطه دموكراتيك و تصميم سازانه با شهروندان ندارند- چگونه ميتوان مشاركت شهروندان را جلب كرد؟ يك راه حل اين است كه شوراي شهر بتواند شوراهاي محلات، مناطق و نواحي را ساماندهي كند و با نمايندگان آنها ارتباطي ارگانيك برقرار نمايد و يك شبكه ارتباطي در شهرها به شكل ساختاري ايجاد كند. شايد بهتر باشد كه شوراي شهر از بين نمايندگان محلات تشكيل شود تا بتواند از درون آن، ساختار تشكيلاتي دموكراتيك بيرون آيد، اما به هر حال در بطن اصلاحات، اصلاح روشها هم نهفته است. بايد مرتب اصلاح كرد. در شرايط حاضر هم ميشود از طريق گذراندن مصوباتي، شوراهاي محلات، نواحي، مناطق و كل شهر را به گونهاي ساماندهي كرد كه شوراهاي شهر بتوانند در تماس روزمره با مطالبات و خواستهاي شهروندان قرار گيرند.
در بخشي از صحبتها بحث ضد اصلاحات مطرح شد. من استراتژي سهگانه ضد اصلاحات را كه در همه دنيا به صورت عمومي وجود دارد طرح ميكنم: مرحله اول جلوگيري از طرح شعارهاست؛ يعني در ابتدا با لفظ مشاركت مردم سالاري و دموكراسي مخالفت ميشود. در مرحله دوم از عملي شدن طرح مشاركت جلوگيري ميشود و در مرحله سوم وقتي نتوانستند نه از طرح موضوع مشاركت و نه از عملي شدن امر مشاركت جلوگيري كنند، سعي ميكنند امر مشاركت را صوري كرده و از درون تهي كنند. در اينجاست كه آگاهي و آموزش و انس مردم با روحيه مشاركت، نقشي اساسي در پيشبرد اصلاحات خواهد داشت. به همين دليل است كه ميگوييم براي هزينه كردن و صرف انرژي در جهت آموزش و آگاهي مردم از طريق ابزارهايي مانند مطبوعات نبايد دريغ كرد.