عين گفتگو با مجله آبادي (نشريه مطالعات و تحقيقات شهرسازي و معماري)/ سال اول / شماره دوم/ پاييز 1370
در زمان تصدي رياست دانشكده معماري و شهرسازي دانشگاه علم و صنعت ايران
دانشگاه علم و صنعت ابتدا در سال 1308 با نام «هنرسراي عالي» تأسيس شد. اين نخستين مركز آموزش عالي در ايران است كه از دانشگاه تهران نيز قدمت بيشتري دارد. اولين فارغالتحصيلان رشته درودگري و تزئينات هنرسرا در سال 1344 دانشنامه خود را دريافت كردند. در سال 1347 رشته معماري كه در حقيقت تداوم منطقي آموزش هنرهاي تزئيني بود، در دل دانشكده عمران به وجود آمد و سرانجام در سال 1357 كه دانشكده علم و صنعت به دانشگاه تبديل شد، همه دپارتمانهاي اين دانشكده و از جمله دپارتمان معماري به دانشكدهاي مستقل تبديل شدند، وجود دانشكده معماري در ميان ساير دانشكدههاي علمي و فني اين دانشگاه امري غير معمول نيست . همانطور كه در دنيا مرسوم است، دانشكدههاي معماري يا به دانشگاههاي فني وابستهاند يا به دانشگاههاي هنري. رشته درودگري و تزئينات نيز هم جنبه مهندسي داشت و هم جنبه هنري كه با طي سير تحول خود به رشته معماري تبديل شد. اين پيشينه دانشكده معماري و دانشگاه علم و صنعت باعث شده كه هريك در سطح خود از امكانات آزمايشگاهي و كارگاهي عالي و انحصاري برخوردار باشند. همكاري و هماهنگي نسبتاً خوبي هم بين اين دانشكدهها وجود دارد و از امكانات يكديگر استفاده ميكنند. وجود دانشكده معماري در اين دانشگاه براي دانشكدههاي ديگر نيز مغتنم است. از طرف ديگر فضاي فني و تخصصي دانشگاه با در اختيار داشتن امكانات وسيع كارگاهي و آزمايشگاهي و اساتيد مبرز در رشتههاي علمي و فني موقعيت مناسبي را براي تحول دانشكده فراهم آورده است. ما قادريم با استفاده از امكانات موجود رشتههاي جديدي داير كنيم.
به عنوان نمونه تأسيس رشته طراحي صنعتي در اين دانشگاه آينده بسيار درخشان و موفقي خواهد داشت كه اميدواريم مراجع تصميمگيري در وزارت علوم از اين امكانات به نفع رشد و توسعه آموزش عالي كشور بهرهبرداري كنند.
يكسان شدن آموزش معماري
پس از انقلاب فرهنگي و پيشبرد سياست يكسان كردن آموزش عالي برنامههاي هرسه دانشكده معماري همسان شده است. در اين سياست عناوين، سرفصلها و محتوي دروس كاملاً مانند يكديگر است. فقط ممكن است اساتيد شيوه تدريس خاصي داشته باشند كه آن هم تفاوت زيادي ايجاد نميكند. در روندي كه آموزش معماري ايران در 20 سال گذشته طي كرده آموزش دروس علمي- فني (تكنولوژي) و همچنين دروس نظري نسبت به گذشته كميت و كيفيت بهتري پيدا كرده، اما آموزش طراحي معماري به عنوان يك درس عملي كه قدرت خلاقه هنري دانشجويان را تقويت ميكند ضعيفتر شده است. ما به نوبه خود سعي كردهايم ضعفهاي برنامه كنوني را در چارچوب سياست تعيين شده بر طرف كنيم.
يكي از كارهايي كه انجام دادهايم اجراي مرتب برنامههاي اسكيس در همه طراحيهاست. به طوري كه هر دانشجو در مجموع در 20 اسكيس شركت ميكند. با همه اينها انجام اصلاحاتي در برنامههاي آموزشي ضروري است.
احياي نظام آتليهاي
يكي از مشكلات آموزش معماري فقدان نظام آتليهاي است. براي آنكه بتوانيم اين نظام را بشناسيم بايد خصوصيات آن را دريابيم. از آثار مثبت اين نظام ساعات زيادي است كه دانشجو در محيط آموزشي به سر ميبرد. تماس با دانشجويان سالهاي بالاتر و رقابت با كارگاههاي ديگر موجب ميشود كه دانشجويان خود به خود تجربياتي را كسب كنند.
در مورد جهتگيري بنيادي آموزش به سمت فرهنگ خودي و رجعت به جايگاه تاريخي آن بايد گفت كه در برنامه ستاد انقلاب فرهنگي به آموزش معماري سنتي در وجوه علمي و تئوريك توجه كافي شده است كه نقص آموزش در گذشته را جبران ميكند.
گرايش به معماري سنتي در كار دانشجويان ملموس است اما نبايد انتظار داشت كه اين امر به سرعت بازتاب اجتماعي پيدا كند و در شهرها و مجتمعهاي مسكوني، در پوشش زندگي و سيماي سرزمين فوراً نمود يابد. تحقق اين هدف احتياج به زمان و تحولات فرهنگي دارد. تا بر تحولات دانشگاهي تأثير متقابل بگذارد و به تدريج و در همه سطوح خود را نشان دهد. طبيعي است كه در فرايند اين نقش تاريخي ما نميتوانيم و نبايد نسبت به تحولات جهاني معماري بيتفاوت باشيم. چه اين تحولات را بپذيريم و چه آنها را رد كنيم، آگاهي و شناخت كافي از اين تحولات امري ضروري است.
نقش كامپيوتر در آموزش معماري
در مورد كاربرد كامپيوتر ما در حال حاضر به امكانات عمومي دانشگاه متكي هستيم ولي در ترم آينده بهرهبرداري از مركز كامپيوتر اختصاصي دانشكده را كه با نيازهاي آموزش معماري مطابقت دارد، آغاز خواهيم كرد. امروز كامپيوتر در فرايند طراحي معماري- از نخستين گامها تا آخرين مراحل- به كار ميآيد. كامپيوتر با سرعت در كار موجب صرفه جويي در نيروي انساني ميشود و فرايند برنامهريزي، طراحي، نقشهكشي، اصلاح، تكثير، حفاظت و آرشيو كردن را تسهيل ميكند. در حال حاضر دانشجويان ميتوانند از واحدهاي آزاد آموزش كامپيوتر استفاده كنند ولي اميدوارم در سالهاي آتي اين درس در زمره مواد درسي اصلي درآيد.
بازدهي تلاش اعضاء و هيئت علمي
با وجود آنكه در نظام آموزشي كنوني تعداد اعضاي هيئت علمي و ساعات كار آنها نسبت به گذشته افزايش پيدا كرده، بايد اقرار كرد كه تلاش آنها در نظام كنوني آموزشي در دروس عملي و خصوصاً در طراحيهاي معماري (كه ستون فقرات آموزش معماري است) بهرهدهي چنداني ندارد. دانشكده معماري دانشگاه تهران در كار آتليهاي سابقه خوبي داشت كه متأسفانه آن هم از بين رفته است. ما براي اصلاح شيوه آموزش معماري به شوراي برنامهريزي درسي پيشنهاداتي دادهايم كه هنوز به ثمر نرسيده است.
مشكل ديگر در آموزش معماري و به طور كلي رشتههاي هنري مدركگرايي و برخورد خشك و اداري است. به فارغالتحصيلان خارج از كشور اهميت بيشتري داده ميشود. در حالي كه ما، لااقل در رشته معماري، بهترين پشتوانه را در ميان فارغالتحصيلان داخل داريم. سابقه كار در آموزش معماري بسيار دخيل است. به تجربه دريافتهايم اساتيدي كه علاوه بر سابقه آموزشي سابقه كاري پرباري هم دارند، از كارآيي زيادي برخوردارند. ما در اين دانشكده فارغ از آنكه كسي عنوان دكترا يا فوق ليسانس داشته باشد، اساتيد مبرز و با تجربهاي را جذب كردهايم. اما روش ما با معيارهاي ارزيابي مبتني بر مدركگرايي وزارت علوم و آموزش عالي تناقض پيدا ميكند و مشكلاتي به وجود ميآورد. به عقيده ما بايد براي رشتههاي هنري نظام ارزيابي جداگانهاي در نظر گرفت كه در آن مدرك فقط يكي از معيارهاي تعيين كننده باشد. به عنوان نمونه يكي از مشكلات كنوني اين است كه در نظام حقوقي از لحاظ استخدام و ارتقاي شغلي سوابق كاري غير دانشگاهي به هيچ گرفته ميشود. يعني متخصصي كه تجربه كاري زيادي دارد بايد با همان شرايطي جذب شود كه يك فارغالتحصيل تازه كار بي تجربه. نتيجه طبيعي اين بي توجهي ناتواني در جذب متخصصين با سابقه و كارآمد، خصوصاً به صورت استخدام رسمي و تمام وقت است. اين امر به نوبه خود يكي از دلايل ضعف دانشگاهها در ارائه خدمات تحقيقاتي، مشاورهاي و اجرايي در سطح ملي است.