از مجله چشمانداز ايران مهرماه 1388
پيشدرآمد:
برآمده از ايمان توحيدي، برانگيخته از شور و شوق انقلابي ضد استعماري، ضد استبدادي و ضد استثماري ميهن طي دو قرن اخير و آموزش ديده از انقلابات جهاني و رستاخيز اروپايي، به تمام مبارزان آزادي، استقلال حاكميت ملتها و رهايي از ستمهاي قومي، نژادي، طبقاتي و به تمامي مقدسات مردم از هر دين و آيين و مرام و مسلك احترام ميگذاريم. تمامي ميثاقهاي ملي از جمله قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران را به عنوان محور وحدت ملي، و تمامي ميثاقهاي پذيرفته شده جهاني از جمله منشور حقوق بشر را به عنوان تنها محور تأمين صلح جهاني محترم ميشماريم. معتقديم هرگونه اصلاح و تغيير كلي يا جزئي در ميثاقهاي اجتماعي جز از طريق همه پرسيهايي متناسب با جايگاه و موضوع هريك قابل اعمال نيست.
هدف اصلي نه كسب حاكميت سياسي بلكه اصلاح امور اجتماعي است. براي تحقق امنيت، آزادي، برابري و عدالت از طريق مشاركت در فعاليت جوامع مدني كوشش ميكنيم. گسترش كلي و كيفي جوامع مدني را امري حياتي براي توسعه اجتماعي- اقتصادي ميدانيم. اهميت خاصي براي تشكلهاي غيرسياسي قائل هستيم. هر نوع تجمع با هر تعداد و در هر چهارچوب را مثبت و موافق امر توسعه تلقي ميكنيم. هرگونه انحصار گرايي و بخل و حسد تشكيلاتي و رقابت منفي را محكوم ميكنيم.
در روابط و ساختار تشكيلاتي در ارتباط با حاكميت و دولت، و يا ساير نهادهاي جامعه مدني برقراري هرگونه روابط پنهايي، مخفي كاري و روابط پشت صحنه را ترد كرده، معتقديم هر آنچه كه قابليت علني شدن و عموميت يافتن ندارد پذيرفتني نيست.
تمام دستاوردهاي علمي و فلسفي در طول تاريخ را ارج مينهيم و از آن بهره خواهيم گرفت. انديشهپروري در پرتو مفاهيمي همچون حركت جوهري، تأثير متقابل اشياء و پديدهها، نظم واحد حاكم بر جهان و كائنات، سير جدالي تكاملي و صدها هزار قرائت فلسفي ديگر را موجب رشد و تعالي ذهني و توسعه فرهنگي ميدانيم. معتقديم مسير همه چيز به سوي خداست (الي الله المصير) و هيچ چيز جز ذات او پايدار نيست (كل من عليها فان). خداجويي، تمايل به جاودانگي، و نياز به هدايت ماورايي را فطري آدميان و انگيزه اصلي جوش و خروش تكامل طلبانه ميدانيم. اين مفاهيم را هسته اصلي و سرشت سازنده مبارزات اجتماعي دانسته و معتقديم به رغم تفاوتها و اختلافهاي صوري ايدئولوژيك در زبان و بيان، تاريخ مبارزات اجتماعي تماماً از يك شعور واحد جهاني نشأت گرفته است. لذا تمامي كوششهاي فردي و مبارزات اجتماعي كه از سر صدق نيت و بري از سودجويي و ستم و ظلم باشد را در راستاي تحقق عدالت جهاني واحد ارزيابي ميكنيم. خدا را منشأ وجود دانسته و معتقديم هيچ چيز خارج از اراده او موجود نيست. ذات هرچيز با اراده او پيوندي نا گسستني دارد. همه انسانها در سرشت خود خداجو، هدايت طلب، عدالت خواه و نظم پذيراند. بنابراين از خداي كسي و از اعتقاد كسي پرسش نميكنيم. افراد و جريانهاي اجتماعي را نه بر حسب ادعاهاي زبان و بيان، بلكه در عملكردشان شناسايي و تعريف ميكنيم. عمل مفيد و صالح اجتماعي را ملاك وحدت ميدانيم.
آرمانشهر قرآني ما از يك چهارضلعي تشكيل شده كه رئوس آن عبارتست از صلح و دوستي (سلم)، حيات بخشي و زندگيسازي (حي)، امنيت و آرامش (امن) و پاكي درون و برون، محيط فيزيكي و معنوي زيست (طيب). در عين حال معتقديم، نظام اعتقادي و فلسفي، دين، آئين، مذهب، مرام و مسلك هيچكس و هيچ گروه و جريان اجتماعي موجد احراز جايگاه برتر در سازمانهاي عرفي و مدني و برخورداري از امتياز و حقوق ويژه نيست. همگان در برابر قانون برابرند.
تحليل ما از شرايط جهاني
معتقديم جهان اكنون وارد دوران گفتگو و عقلانيت مفاهمهاي در سطح خرد و كلان شده است. جانفشانيهاي انقلابيون در طول تاريخ، تكامل ابزار توليد و نظامهاي ارتباطي، انباشت اطلاعات و توسعه فرهنگ و دانش، به سوي راهبردها و راهكارهاي مسالمت آميز، قانونمداري و همزيستي ابنا بشر، گرايش دارد.
گرايش كلي تاريخ در تمامي عرصهها را از فيزيك به سوي اثير، از جسم به سوي جان، از ماده به سوي معنا، از قدرت تن به سوي قدرت روان، از سخت افزار به سوي نرمافزار و بالاخره از تفنگ و شمشير به سوي كتاب و انديشه ميدانيم. آرمانشهرهاي بشري نيز همواره تلاشي بوده براي برون رفت از خشونت و راهي به سوي صلح و امنيت. آرمانشهرهاي ديني در تمام مذاهب تحقق چنين دورهاي را نويد ميدهند. عصر موعود در دين يهود و مسيحيت (مسيانيسم)، عصر طلايي كريتايوگا در عقايد ودايي، و بالاخره اعتقاد به مهدويت در مذهب شيعه خبر از عصري است عاري از جنگ و كشتار حتي عاري از خشم و نفرت، حرص و آز، سود و زيان، و بالاخره تحقق جهاني سراسر صلح و صفا، دوستي و يگانگي. نشئهاي بالاتر از جهان كنوني و پائينتر از بهشت موعود ابدي و جهان سرمدي. شعله اين اميد و آرزو در فطرت آدمي و در نهانگاه خانه دل او همواره محرك و مشوق تلاشها و جانفشانيهاي او براي رفع ظلم و ستم و برقراري عدالت و تحقق صلح و امنيت بوده است، اما با عبور از خشونت در عرض و طول زمان. عبور از خشونت گاهي مستلزم خشونت متقابل (قصاص) است و گاهي ميتوان با تساهل و مدارا (عفو و رحمت) خشونت را مهار كرد. به هر صورت خشونت ابتدايي را هموراه محكوم ميكنيم. تشخيص خشونت تدافعي و انتخاب زمان و مكان آن را نيز حق جمهور مردم ميدانيم نه احدي از افراد ملت؛ همچنانكه در ادوار گذشته ملتها و اقوامِ تحت ستم همواره بذرهاي خشونت تدافعي انقلابي را در دل فرزندان مجاهد و فدايي خود كاشته و روش اينان را منطبق با شرايط روز و عكسالعمل صالح زمان در برابر حاكميت جباران و نظامهاي جائر دانستهاند. با اين حال بايد اين اميد را در دل پرورش داد كه به تدريج وارد عصر طرد خشونت، عصر همزيستي مسالمت آميز و بالاخره جهان موعود بدون بيم و نگراني شويم. با اميد به تحقق اين آروز و تمايل پسنديده، به نوبه خود، در برابر خشونت مقابله به مثل نميكنيم. هرگز از جاده عدل و انصاف خارج نخواهيم شد. توكل، صبر و مدارا را پيشه ميكنيم و با توسل به روشهاي قانوني و مسالمت آميز، خشونت را بي اثر و محو ميكنيم. بنابراين در عين حال كه زندگي را سراسر و در ذات وجود، عقيده و جهاد در راه آن ميدانيم، معتقديم اصل كلي جهاد از جهاد خارجي به سوي جهاد دروني و از جهاد اصغر به سوي جهاد اكبر جريان مييابد. مصايق جهاد اصغر و اكبر در عصر كنوني عبارتست از كوشش براي اصلاح خود و جامعه از طريق كوشش در راه گسترش و قوام يافتن نهادهاي مدني، كسب توانايي و دانش احراز صلاحيت از طريق نهادها. كوششي كه طي آن اين دو نوع اصليِ جهاد در شرايط كنوني در ارتباط تنگاتنگ با يكديگر معني مييابد. به اين ترتيب:
معتقديم هرگونه تلاش براي به كرسي نشاندن آرمانها و مرامها بايد از طريق اثبات حقانيت در عمل و تجربه، از طريق باور كردن جوامع مدني (مطابق آن نظريات و مرامها) و نشان دادن الگوي عملي به صورت مسالمت آميز تحقق يابد. همه مرامها و مسلكها و نظريهها ميتوانند در اين رقابت مثبت و سازنده اجتماعي مشاركت نمايند. عصر كنوني نه عصر سخن پراكني و خطابه سرايي و حماسه پردازي و رجزخواني است، نه عصر حاكميت زور و اسلحه. بلكه عصر كسب توان و احراز صلاحيت است. حاكميت در عصر كنوني از دانش و اراده سازندگي و مبارزه با مصايب و رنجهايي كه زيستكره ما دچار آن است، نيرو ميگيرد؛ از اراده آزاد رزمندگان جامعه مدني.
به پيش با تمامي رزمندگان جامعه مدني و جنبش سبز.
به سوي آزادي، استقلال، امنيت و عدالت
اول مهرماه 1388